به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح یزدی در مدرسه بهاری شبهه پژوهی معرفت شناسی که به همت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه و با همکاری انجمن معرفت شناسی برگزار شد به بیان مطالبی در موضوع «امکان شناخت» پرداخت و گفت: در مباحث معرفت شناسی اولین بحثی که مطرح می شود «امکان شناخت» است.
وی بیان داشت: افراد مخالف امکان شناخت که شکاکان و قائلین به نسبیت گرایی هستند در طول تاریخ بوده اند.
استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) تصریح کرد: یک دسته از عواملی که موجب شک گرا شدن برخی افراد شده است شبهات معرفتی هستند.
وی افزود: برخی گمان کردند که اگر نسبی گرا شوند از بند خیلی مسائل در زندگی آزاد می شوند؛ اما این یک گمان باطل بوده است.
حجت الاسلام والمسلمین مصباح یزدی بیان داشت: شک یعنی حالتی که یقین وجود ندارد؛ یعنی هم شامل شک و هم شامل گمان می شود.
وی گفت: شک گرایی گاهی در مقابل معرفت های خاصی مطرح می شود؛ مثلاً برخی می گویند که ما به معرفت های اخلاقی یقین نداریم و نمی توانیم یقین داشته باشیم چه رفتاری واقعاً خوب است و چه رفتاری مصداق اخلاق مذموم می باشد.
این محقق و پژوهشگر حوزه و دانشگاه اظهار کرد: آنچه در معرفت شناسی مطلق مطرح است شک به خود رسیدن به معرفت است.
وی عنوان داشت: نسبیت یعنی وابسته بودن و چیزی را نسبت به چیزی مقایسه کردن؛ معرفت نسبی یعنی اینکه وقوع چیزی به چیز دیگری وابسته است.
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح یزدی گفت: ضرب عدد دو در خودش می شود چهار و این یک شناخت مطلق است که به هیچ چیزی مقید و وابسته نیست.
وی افزود: گاهی منظور از نسبیت این است که صدق معرفت به شرایط ذهنی ما بستگی دارد؛ شرایط ذهنی به معنای بینش ها و گرایش های ماست.
استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: نسبی گرایی مدعی است که همه معرفت ها بلااستثناء نسبی هستند و به شرایط ذهنی وابسته اند.
وی گفت: نسبی گرایی درست و غلط بودن را وابسته به فهم و درک ما می داند.
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح یزدی بیان داشت: عده ای گفته اند برای مقابله با نسبی گرایان برخورد عملی باید کرد؛ اما برخورد عملی نه به معنای درگیری فیزیکی که به معنای اینکه آنان را با حرف زدن و استدلال به نحوی تحریک کنیم که انگیزه فهم حقیقت در وجودشان پیدا شود.
وی افزود: نوع دیگر از برخورد با شک گرایی، برخورد علمی است؛ مثلاً با ارائه پاسخ نقضی و استفاده از اقوال خود شخص شکاک به نقض حرف ها و مدعای دیگر او بپردازیم.
این محقق و پژوهشگر حوزه اظهار کرد: ادعای شک گرا و نسبیت گرا خودش خودش را زیر نقض می کند؛ مانند کسی که به زبان فارسی بگوید من متولد لندن هستم و بلد نیستم فارسی صحبت کنم!
وی گفت: هر ادعایی، ادعای یک یقین است؛ حتی اگر ادعای یک احتمال هم در نگاه کلی ادعای یک یقین می باشد؛ مثلاً کسی بگویم من به هیچ چیزی یقین ندارم؛ همین گزاره گویای ادعای یقین به عدم وجود یقین در ذهن آن شخص است.
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح یزدی عنوان داشت: شک گرا هر ادعایی که بکند نقض کننده نظر و مبنای اوست.
وی گفت: ما می توانیم معرفت یقینی داشته باشیم؛ باید دانست در جایی هست که معرفت به واقعیت با خود واقعیت یکی می شود و ما آن را علم حضوری می نامیم.
این محقق و پژوهشگر حوزه خاطرنشان کرد: بعد از علم حضوری علوم حصولی داریم که از علم حضوری به دست می آیند و ما را به یقین می رسانند.
وی افزود: یقینیات یا از نوع علم حضوری هستند یا علم حصولی از نوع بدیهیات که از علم حضوری به طور مستقیم به دست می آیند و یا علم حصولی که با واسطه از علم حضوری به دست می آیند و ما را به یقین می رسانند.
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح یزدی گفت: صدق یعنی مطابقت علم با معلوم و در علم حضوری این موضوع اصلاً مطرح نیست؛ اما در علم حصولی صدق باید مدنظر قرار گیرد.
وی با شرح مبناگروی و ارجاع گزارههای بدیهی به علم حضوری ادامه داد: مبنایی گرایی یکی از دیدگاه ها در معرفت شناسی است که در مورد وجه اعتبار معرفت و چگونگی صحیح بودن معرفت بحث می کند.
این محقق و پژوهشگر حوزه خاطرنشان کرد: مبناگرایی به ما می گوید که یکسری معرفت ها پایه و اساس سایر معرفت ها هستند؛ معرفت های دیگر برای اثبات بر اساس گزاره ها و معرفت های پایه توضیح داده می شوند.
وی گفت: برخی می گویند معرفت های پایه باید بر اساس تجربه باشند و برخی دیگر قائل به عقلی بودن این معرفت ها هستند.
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح یزدی تصریح کرد: قضایای پایه اگر یقینی باشند به آن ها بدیهیات می گویند.
وی افزود: بدیهیات نیازمند فکر کردن نیستند؛ اما غیربدیهیات نیازمند فکر کردن و تأمل می باشند تا از مجهول به معلوم برسیم؛ گویا هدف اول منطق این بوده است که چگونه چیزهایی را که نمی دانیم از دانسته های خود به دست بیاوریم.
استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بیان داشت: یقین، را به دو معنی اعم و اخص تقسیم کرده اند؛ یقین به معنای اخص را برخی گفته اند آن یقینی است که غیرقابل زوال باشد؛ یعنی یقینی که نتوان خلاف آن را به اثبات رساند.
وی گفت: ما در منطق و معرفت شناسی نمی خواهیم به حالت های روانی افراد بپردازیم؛ یعنی مثلاً وقتی می گوییم برهان یقین آور است یعنی اینکه اگر کسی صرفاً بر اساس عوامل معرفتی بخواهد نتیجه بگیرد با فهمیدن برهان به نتیجه آن یقین پیدا کند.
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح یزدی اظهار کرد: علم منطق و معرفت شناسی به اصطلاح علوم هنجاری هستند؛ یعنی بایدهای رسیدن به یقین را به ما معرفی می کنند.
وی عنوان داشت: ملاک بداهت در گزاره های معرفت شناسی عدم احتیاج به استدلال و علم بدون واسطه به آن هاست.
این محقق و پژوهشگر حوزه گفت: به نظر می رسد از بین آن هفت قسمی که در منطق برای بدیهیات گفته اند فقط اولیات و وجدانیات هستند که به واقع بدیهی می باشند و نیازی به استدلال ندارند.
وی افزود: اولیات به محض تصور اجزاء آن ها مورد تصدیق واقع می شوند؛ این یک نوع از ارجاع به علم حضوری است.
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح یزدی خاطرنشان کرد: در مورد تمام معلومات حضوری گفته می شود که با تصور معلوم علم به آن نیز در ذهن حاضر می گردد.
وی گفت: هم قضایای اولی و هم قضایای وجدانی به طور مستقیم به علم حضوری ارجاع داده می شوند.
نظر شما